rss
email
twitter
facebook

۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه

رنجنامه جمعی از بسیجیان به آغا درباب 13بدر



آغاجان... چندین روز است که چشم براهیم ؛ چشم براه فتوای الهی تان؛ تا آحاد همیشه در صحنه را از یکی از مصادیق کفر و شرک ،یعنی سیزده بدر؛ آگاه کنیم.

آغا جان ، شما طوری سکوت کرده اید که آدم را یاد هلن کلر می اندازید.خدایش بیامرزاد ؛ حداقل آن بینوا با ایماء و اشاره حرف خود را میزد اما شما بصورت غریبی لال شده اید که آدم فکر میکند جان به جان آفرین تسلیم کرده اید.
عید به کاممان زهر شد ؛ جانمان به قربان آن پیپ زیبایتان...

ما که در چهارشنبه سوری از عهده سرکوب این جماعت برانداز برنیامدیم ؛ حداقل اینبار یک فتوای قرص و محکمتر ایزو 9002 بدهید؛ تا ما با سربازان گمنامتان که همه به کلیدهای وحی مجهز هستند بابای هر چی برانداز است را جلوی چشمشان بیاوریم.
جان ما را درآوردید، جان آغا مجتبی حرفی بزنید.ابرو هم تکان تکان بدهید دو زاری مان می افتد...



پ.ن:بدون عبا و عمامه خوشت تیپ تره...نه؟

7 نفر کامنت,نبود؟:

داریوش گفت...

ارزو خیلی عکس خ.ر در چمنها به متن میاد
(به صورت غریبی لال شده اید)
اغا به صورت مضاعفی لال شده است
ممنون از مطلبی که نوشتی

داریوش گفت...

ارزو جان میدونی فردا چه خبره


فردا سیزده بدره رهبر در بدره

آرزو آگاه گفت...

این رهبری که من میبینم اینقدر از امروز علف میخوره که فردا می پوکه

داریوش آریایی گفت...

ارزو این دنباله چه مرگشه مثل اینکه به صورت مضاغفی در حال سرکار گذاشتن کاربران است



این خ.ره هم چون فردا جرات نداره بیاد بین مردم الان رفته علف بخوره

آرزو آگاه گفت...

داریوش جان
من که دیگه بیخیال دنباله شدم
فکر کنم تا شنبه اینطوری سکته بزنه آخه سرور عوض کردن.تا جاگیر پاگیر بشن طول میکشه

chista گفت...

مطلب جالبی بود بخصوص استفاده ازواژ ه ی آقا ..

آرزو آگاه گفت...

قابل شما رو نداره چیستای گرامی.
امیدوارم به وبلاگ جدیدم هم سربزنید :)